فلسفه تشویق اسلام به ازدواج چیست ؟
فلسفه تشویق اسلام به ازدواج چیست ؟
اصـولا غـریـزه جنسى غریزه ایست نیرومند و ریشه دار که در نهاد هر بشرى قرار داده شده است و روشن است که وجود این غریزه تنها براى لذت بردن و تمتع نیست بلکه اثروجودى این غریزه روى نظام حکیمانه الهى و براى تولید نسل و بقاء نوع بشر است . نـوعـا هـر دختر و پسرى که به ( حد بلوغ ) و رشد رسیده باشد یک کشش باطنى نسبت به جنس مـخالف در خود احساس مى کند و این کشش و جاذبه نامرئى , با گذشت زمان وبارور شدن قواى جـوانـى , بـه تـدریـج تـمـایلى شدید مى گردد تا آنجا که به صورت ( خواسته حتمى و ضرورى ) خودنمایى مى کند . در نـیـرومندى این غریزه جاى بحث و گفتگو نیست چون همین نیرومندى باعث شده است که ( فـرویـد ) روانشناس اطریشى سخت به اشتباه افتد تا آنجا که بگوید تمام غرایزبه غریزه جنسى باز مى گردد , حتى مکیدن طفل از دکمه پستان مادر . و بـاز در ایـنکه اشباع کردن و فرونشاندن این تمایل فطرى , یکى از خواسته هاى حتمى و ضرورى زندگى است هیچ جاى بحث نخواهد بود . بلکه بحث در این است که از چه راهى باید این غریزه را اشباع کرد ؟ البته باتوجه به اینکه : هم این غـریـزه اعـتـدال یـابـد و هم رعایت هدف اصلى ایجاد آن بشود ,آن هم به گونه ایکه به شرافت و شخصیت انسانى شکست و زیانى وارد نیاید . تـنـهـا راهى که بتواند جوابگوى تمام خواسته هاى جنسى باشد ازدواج مشروع و قانونى و گرفتن همسر است . یـعـنى ازدواج مشروع و قانونى مى تواند به تمام خواسته هاى جنسى مرد و زن پاسخ مثبت بدهد و روح پر التهاب جوان را کاملا معتدل و آرام سازد . آرى ازدواج ضامن یک زندگى پر آرامش در بحرانى ترین سنین عمر است . روى همین زمینه است که در منابع اسلامى به ازدواج زیاد ترغیب شده است . قرآن کریم چند چیز را مایه آرامش و سکون مى داند و از نعمت هاى بزرگ و پر ارج خدامى شمارد :
1- وجـود خانه که جایگاه استراحت و محل امن و آسایش است روشن است که قدراین نعمت را نمى دانند جز مردم آواره و بى پناهى که از آتش خورشید نیم روزتابستان به ستوه آمده باشند . و یا در فصل زمستان از سوز سرما در بى پناهى ,همچون بید بر خود بلرزد .
2 - وجود پر ارزش شب است که اعصاب خسته و عظلات فرسوده را در خیمه سیاه و آرامش بخش خـویـش فـرو مى برد و شور و نشاط از دست رفته زندگى را دوباره باز مى گرداندو خستگیها را برطرف مى سازد .
3 - داشتن همسریکه جوابگوى خواسته هاى جنسى او باشد .
البته معلوم است که این آرامش مربوط است به آنچه یک فرد از جنس مخالف خویش انتظار دارد و خواهان آن مى باشد . ایـن سـکـون و آرامـش را آنـکـس خوب درک مى کند که رنج تنهایى و نابسامانى مجرد زیستن را چشیده باشد و یا از نظر روانى از روح پر اضطراب و پریشان حال جوان مجرد کاملاآگاه باشد و به بـیند و لمس کند , که در این اجتماع بشرى جوانان مجرد چه نیروهاو استعدادهاى با ارزشى را بر اثـر نـداشتن آرامش جنسى به رایگان از دست مى دهندو همین امر باعث مى شود که شیرین ترین ایام عمر در کامشان تلخ ترین دوران زندگى به شمار آید . بـه راسـتـى ایـن تعبیر لطیف قرآن کریم , که داشتن همسر موجب آرامش روح مى گردد , آنگاه بـیشتر جلوه مى کند که انسان از حالات پر هیجان نسل مجرد امروزدرست آگاه باشد و بداند که آنها در چه ناکامى ها و ناآرامیهاى فکرى به سر مى برندو نیاز آنان به چنین آرامشى تا چه حد است . پـیـامـبـر گـرامـى اسـلام (ص ) مى فرماید :جوانها , هر کدام توانایى دارید همسر اختیار کنید تا چشمانتان کمتر به دنبال زنان بدود و دامانتان پاک بماند . بـاز رسول گرامى اسلام (ص ) مى فرماید :
هر کس ازدواج کند نیمى از دین و سعادت رایافته است .
آرى هنگامیکه قواى غریزه جنسى به وسیله ازدواج , مهار گردید و روح پر تلاطم وطوفان زده جوان در اوج جوانى اعتدال پیدا کرد , قطعا حقایق زندگى را بهتر درک مى کند و راه خوشبختى و زندگى بهتر را با وقار و آرامش خاصى سریع تر مى پیماید . ( ویل دورانت ) مى گوید : اگر راهى پیدا شود که ازدواج در سالهاى طبیعى انجام گیرد . فـحـشـا و امراض خطرناک و تنهایى بى ثمر , و عزلت ناپسند و انحرافات زندگى معاصر را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت . امـروزه بر خلاف گذشته موانع بیشترى بر سر راه ازدواج به چشم مى خورد که یکى ازآنها نبودن درآمد کافى است . در دنیاى ما , بین بلوغ جنسى و بلوغ اقتصادى جوانان فاصله افتاده و این خود باعث شده است که ازدواجشان عقب افتد . جـوانیکه مى خواهد در رشته هاى علمى و صنعتى دوره یى ببیند , باید سالیان درازدرس بخواند تا بتواند درآمد مناسبى به دست آورد و از آن راه مخارج خود و عیالش را تامین نماید . قـهرا در این فاصله زیاد , تمایل جنسى به جوانان فشار مى آوردو آنان را در تنگناى مفسده آمیزى قرار مى دهد . ( ویـل دورانـت ) مى گوید : رشد جنسى مانند سابق زود دست مى دهد ولى رشد اقتصادى دیرتر مى رسد . تحدید شهوات که در زندگى روستایى , امرى معقول و عملى به نظرمى رسید در جامعه صنعتى که ازدواج را تا سى سالگى به تاخیر مى اندازد . امرى دشوار و غیر طبیعى مى نماید . شهوت ناگزیر سر بر مى آورد و کف نفس مشکل مى گردد .
عده اى هم تشریفات و مقدمات ازدواج را آنقدر سنگین مى گیرند که به این زودیهانمى توانند به ازدواج اقدام کنند و همین امر باعث مى شود که بیشتر به گناه آلوده گردند . راه حـل جوانانیکه تحصیل مانع ازدواجشان است و از طرفى فشار شهوت نیز ممکن است آنها رااز طریق عفت خارج کند : براى حل این مشکل مى توانند دوشیزه مورد نظر خود را به عقد خویش در آورنـد و مـراسم شرعى و قانونى را رسما انجام دهند ولى مراسم عروسى وتشکیل خانواده را چند سالى ( تا خاتمه تحصیلاتشان ) عقب بیندازند . با این عمل , هم مى توانند جلو انحرافات جنسى را بگیرند و هم تحصیل خویش را ادامه دهند . و نـیـز در زمینه مخارج عروسى و تامین مهر و لوازم زندگى لازم است که چشم و هم چشمیها را کنار گذارند و امر ازدواج را سهل و ساده بگیرند . و بـه انـدازه گـلـیـم خـویـش پا را دراز کنند , در نتیجه هر کس به اندازه توانایى خویش وسایل ضرورى زندگى را تهیه مى کند و از مزایاى زندگى خانوادگى بهره مند مى کردد . امـام صـادق (ع ) فرمود : از برکتهاى زن آنست که کم خرج 000 و از بدیهاى او آنست که مخارجش سـنـگـیـن 000 باشد قرآن کریم مى فرماید : وسائل ازدواج پسران و دختران را به وجود آورید چنانچه ازنظر مالى تهیدست باشند خداوند از فضلش آنانرا بى نیاز خواهد کرد .